از اینجا میتوانید اولین قسمت پادکست رندرمن را گوش بدید

در ادامه میتونید متن پادکست رو بخونید :

محمدرضا: –

مهدی:

– سلام خیلی خوش اومدید به قسمت اول پادکست رندر من. توی این پاکست ما می‌خوایم در مورد هر چیزی که به CGI ربط داره صحبت کنیم. توی این قسمت می‌خوایم در مورد شروع مسیر CGI صحبت کنیم. یعنی یک آرتیست از کجا باید شروع کنه؟ و چه مسیری را طی کنه که به کجای CG برسه. من محمدرضا علیمراد هستم و همراه دوست عزیزم مهدی.

سلام. وقتتون بخیر. امیدوارم که مسائلی که توی این پادکست و پادکست‌های آینده قراره راجع بهش صحبت کنیم به دردتون بخوره و براتون مفید باشه. من مهدی حسنلو هستم و قراره به همراه دوستم محمدرضا این پادکست رو برای شما آماده کنیم. محمدرضا، سوال اول رو می‌خوام اینجوری شروع کنم اینکه اصلاً CGI چیه؟ و 3D Artist و CG Artist چه کَسیه؟

– ببین، اول از همه خب CGI چیه؟ CGI چیه؟ رو می‌تونیم این شکلی، خیلی کلی بگیم که CGI هر تصویری که با کامپیوتر ساخته بشه رو بهش میگن CGI.

درست است.

– یعنی شاید همه جا خیلی گنده‌اش بکنن این قضیه را که مثلاً طرف CG Artist است، فلان، این‌ها ولی در اصل تعریف CGI و CG Art اینه: Computer Graphics یعنی هر تصویر گرافیکی که شما با کامپیوتر بسازید میشه CGI.

خب حالا مثلاً اینکه یه سری‌ها خیلی معروف میشن تو این زمینه که CG Artist است و این به قولی Bold میشه و با این اسم شناخته میشن یعنی تا چه حد مثلاً باید پیشرفته باشن که توی این زمینه، که بخواد مثلاً یه همچین لقبی بهش گفته بشه. خب.

– یعنی مثلاً چی میشه یه نفر معروف میشه؟

چی میشه یه نفر به CG Artist معروف میشه؟ اینکه این شخص مثلاً آقای ایکس یکی از CG Artistهای خوبه مثلاً.

– خب ببین به نظر من این قضیه همش برمی‌گرده، مثل تمام چیزای دیگه اینکه شما چه کارایی انجام دادی؟ کجا کارات دیده شده؟ بعد کیا می‌شناسنت؟ با کیا کار کردی؟ همه اینا باعث خب شهرت میشه دیگه یعنی مثلاً شما اگه، چه میدونم خیلی فرق میکنه کسی که فقط برا خودش Render گرفته همیشه مثلاً، برای دانشگاه فقط Render گرفته مثلاً برای معماری یا کسی که VFX فیلم مثلاً End Game رو کار کرده.

پس در حقیقت میشه گفت این CG Artist معروف که مثلاً میگن آقا یکی CG Artist معروفیه و با لقب به قولی CG Artist می‌شناسنش به این بستگی داره که چه میزان کار کرده؟ و کجا کار کرده و در چه حد کاراش دیده شده؟

– آره دیگه. مثل مثلاً نقاشی، تو ممکنه موقعی که نقاشی رو شروع میکنی خب داری نقاشی میکنی مثل کسی که CGI رو شروع کرده، خب داره CGI کار میکنه ولی مثلاً چه میدونم به پیکاسو میگن نقاش، خب.

درسته.

– اینم CGI هم دقیقاً مثل همونه قضیش. شما هر چی معروف‌تر باشی خب بیش‌تر بهت میگن CG Artist.

CG Artistتری

– آره

خب حالا واسه اینکه به اون درجه CG Artist برسیم چه مسیری پیش رومونه؟ و چه جوری باید شروع کنیم؟ حالا شاید یه ذره سوالم طولانی بشه در همین حدش را جواب بده و بعد قسمتای بعدیشو بپرسم.

– ببین برای CG Artist شدن اگه صرفاً، اگه اون تعریف اولیش رو فقط بخوایم ببینیم شما paint بلد باشی کافیه. خب شما فقط paint بلد باشی میتونی CGI تولید کنی. اما سوال مهم‌تر اینه که چه زمینه‌هایی اصلاً وجود داره توی CGI و خب یه کسی که میخواد شروع کنه همیشه سر یه چند راهی قرار داره که خب من کدومو باید انتخاب کنم؟ اصلاً از همین اولش من اصلاً باید انتخاب کنم؟ یا اینکه چیه قضیه اصلاً؟ جای شروعش کجاس؟ اگه من مثلاً میخوام Concept Artist بشم از کجا باید شروع کنم؟ یا من هدفم اینه که Rendering فوتورئال کار کنم از کجا باید شروع کنم؟ Motion Graphic چی؟ میدونی. سوال اصلی اینجاست اینکه CG Artist شدن، شروعش کجاست، شروعش خریدن کامپیوتره. داشتن کامپیوتره. حالا از اون به بعد مسیرا جدا میشه.

خب پس تا اینجا برامون این مسئله روشن شد که واسه اینکه شما CG Art رو شروع کنی و توی مسیر CG بخوای فعالیت کنی فقط کافیه که کامپیوتر داشته باشی و بتونی باهاش یه تصویر تولید کنی.

– آره حتی الان به نظر منم کامپیوترم دیگه لازم نیست، با گوشیم میشه خیلی از گرافیک‌ها رو تولید کرد ولی خب بستگی داره که شما تو چه حد بخوای کار کنی و چی کار اصلاً بخوای بکنی؟

خب حالا با توجه به این توضیحی که دادی بهمون چه زمینه‌هایی برای فعالیت توی CG وجود داره؟ Rendering یا مثلاً Visual Effects، این چه زمینه‌هایی مثلاً چه شاخه‌های اصلی میشه تقسیم‌بندی کرد؟

– آره ببین. شاخه اصلی حالا دقیق نمیدونم ولی شاخه‌هایی که میشه مثلاً Notable به قول معروف، میشه در موردش صحبت کرد خب، ارائه معماری، یکی از شاخه‌هایی که یه CG Artist میتونه توش وارد شه. بعد خب VFX است، یکی از بزرگ‌ترین بخش‌هایی که یه CG Artist میتونه توش وارد شه. CG گیم است، خود CG بازی‌ها هزار تا شاخه میشه، مدلسازی، ساخت Visual Effects، خود ساخت فضای بازی، Level Design به قول معروف، بعد Show Case محصولات صنعتی یعنی Rendering صنعتی، مدلسازی صنعتی مثل مثلاً مدلسازی ماشین، مدلسازی جواهرات، مدلسازی محصولات کلاً، خب یکی از زمینه‌هایی که میشه توش وارد شد. زمینه خیلیه مثل Concept Artist میشه شد اصلاً شما دو بعدی میتونی کار کنی. Motion Designer میتونی بشی یعنی اینقدر زمینه وجود داره برای کار که بی‌انتها است. اما همشون از یه انتخاب ساده به نظر من شروع میشه اینکه شما علاقه داری به 2D کار کردن یا به 3D کار کردن. شما وقتی که انتخاب کنی که میخوای 2D کار کنی یا میخوای 3D کار کنی مسیر اولیه‌ات مشخص میشه که معلوم میشه که بهتره از کجا شروع کنی؟

پس همین، به جای خوبی رسوندی مطلب رو، دقیقاً همون دو تا شاخه اصلی که من میگفتم میشه تقسیم‌بندی کرد دو تا شاخه اصلی این مسئله CG رو، میشه شاخه فعالیت توی زمینه مثلاً گرافیک دو بعدی یا گرافیک سه بعدی که 2D و 3D میشه.

– آره

که اگه بین این دو تا بخوای انتخاب کنی یه به قولی راهنمایی میشه برات که توی چه مسیری باید قدم برداری و چه بِیسی رو باید شروع کنی به یاد گرفتن.

– آره ولی به نظر من توی حال حاضر الان مثلاً خب به جایی رسیده قضیه که، چند وقت پیش یه بازی اومد به اسم Stardew Valley خب اینو اون کسی که بازیو، یه نفر بازیو ساخته بود یعنی تمام گرافیکاش، تمام موزیک متنش، تمام داستانش، مدلسازیش، همه چیش، همه چیشو خودش تکی ساخته بود و به نظر من الان به جایی رسیده که Artistها خودشون یه تنه یه استودیو هستن و واقعاً به نظر من با توجه به نیاز الان همین جوریه چون یه استودیو یه تعداد کمی به قول معروف کارمند میگیره برای کار و خب استودیو کمی هم وجود دارن اما کار فریلنس زیاده، کاری که خودش آدم به قول معروف خودفرما کارش زیاده، محدودیت نداره به خاطر همین از نظر من بهتره که یه Artist به قول معروف آچار فرانسه باشه. نمیگم که تخصص بده، اتفاقاً تخصص خیلی خوبه ولی شما اگه صرفاً توی یه قضیه تخصص داشته باشی کار برات کمتره با توجه به بازار و چیزی که الان وجود داره میگم.

به نظر من حداقلش اینه که یعنی حتی اگه مثلاً یکی تصمیمش بر اینه که یه تخصص رو به صورت کامل دنبال کنه باید با زمینه‌های دیگه‌ی این مسئله هم آشنایی کامل داشته باشه

– دقیقاً

و، که اگه یک موقعی نیاز شد که بخواد اضافه کنه به علمش بدونه که چی رو باید، دنبال چی بره.

– اصلاً حالا نه فقط اضافه کردن. شما فکر کن میخوای توی تیم کار کنی، توی تیم که بخوای کار کنی اگه هیچی از مدلسازی ندونی، بگی من فقط مثلاً Texture Paint کار می‌کنم، هیچی از مدلسازی ندونی خب اصلاً نمی‌تونی با یکی که مدلسازه کار کنی. پس بهتره که ما به قول معروف آره

تعامل کاری شکل نمیگیره حتی

– پهنای اطلاعاتمون رو زیاد کنیم حالا اگه میخوایم عمقش تو یه چیزی بیشتر باشه

بریم سراغ اون مسئله

– آره. ولی بهتره که راجع به همه چیز یه مقداری بدونیم چون شما اگه مثلاً چه میدونم راجع به ضرب ‌آهنگ موزیک ندونی مثلاً هیچ وقت نمیتونی موزیک ویدئو بسازی. بگی نه من فقط میخوام فیلمبرداری کار کنم خب اینجوری خودت محدود میشی فقط.

درسته. بعد انتخاب‌هات و اون به قولی تعاملات کاری که میتونی ایجاد کنی از بین میره.

– آره

با کس دیگه نمیتونی دیگه کار کنی.

– دقیقاً

 همکاری نمی‌تونی بکنی.

– آره.

خب حالا با توجه به این صحبت‌هایی که کردیم راجع به اینکه خب بالاخره یه Artist باید توی زمینه کاری خودش پهنای اطلاعاتیش وسیع باشه.

– درسته.

برای شروع چه نرم‌افزاری رو پیشنهاد میکنی که مثلاً یه نفر میخواد شروع کنه به یادگیری یه نرم‌افزار و توی این زمینه CGI کار کنه. چه نرم‌افزاری رو پیشنهاد میکنی؟ به قولی آن نرم‌افزار پایه‌ای که هر Artistیی چه تو زمینه دو بعدی، چه تو زمینه سه بعدی باید بلد باشه چیه به نظرت؟

– ببین به نظر من، میدونی این سوالت مثل این میمونه که تو میخوای یه فن انتخاب کنی، یه Skillی رو انتخاب کنی، یاد بگیری، بگی خب مثلاً بهتره که یاد بگیرم اول از چکش استفاده کنم یا از ارّه، خب. اینا ابزارن. تو باید ببینی که اول از همه به کدوم فن کشیده میشی، کدوم Skill برات جذاب‌تره. مثلاً نجّاری دوست داری یا آهنگری، دو تاشون چکش استفاده میکنن خب.

ولی نحوه استفادشون.

– ولی نحوه استفاده و جای استفادشون فرق میکنه. تو اگه دلت میخواد که آهنگری یاد بگیری آره اولش خب خیلی استفاده از چکش خیلی سادس و خب یاد میگیری که میبری بالا میزنیش روی یه چیزی، خب ولی چیزی که مهم میشه بعدش اینه که خب تو میخوای با این چکشه میخ بکوبی یا اینکه میخوای مثلاً یه تیکه فلز رو صاف کنی. نوع استفادش متغیر میشه آن موقع و به نظر من سوال بهتر اینه که ما چه شکلی علاقمون رو پیدا کنیم؟

خب حالا من اون سوالی که کردم همین، منظورم این بود که اون مثلاً نرم‌افزاری که خیلی کاربردی‌تره توی این زمینه و خیلی basic و سادس، حالا Ok درسته این چیزی که میگی رو کامل قبول دارم که یه نرم‌افزار ممکنه برای زمینه دو بعدی یه سری استفاده‌ها داشته باشه، یه مدل استفاده بشه، واسه سه بعدی یه مدل دیگه. ولی خب بالاخره یه سری نرم‌افزارها، نرم‌افزارهای پایه هست دیگه حالا مثلاً اونا چه نرم‌افزارهایی هستن.

– ببین من میتونم مثلاً این سوالی که تو کردی رو این شکلی طبقه‌بندیش بکنم بگیم اگه مثلاً من نوعی به 3D علاقه‌مند شدم باید از کجا شروع کنم یا اگه به 2D علاقه‌مند شدم

2D علاقه‌مند شدی چه جوری

– باید از کجا شروع کنم؟ چون که معمولاً این مدلی میشه که موقعی که من مثلاً میگم BreakDown یه VFX رو میبینم خب و دلم میخواد یاد بگیرم که چه شکلی این رو

بسازم

– شروع کنم یا آره اصلاً چه شکلی اینو بسازم خب، میرم تحقیق می‌کنم می‌بینم که خب مثلاً برای شروع After Effect لازمه، فیلمبرداری لازمه بلد باشم مثلاً، Tracking باید بدونم چیه بعد از اینکه تونستم فیلمم رو Track کنم باید بتونم یه مدل بذارم توش خب پس باید یه نرم‌افزار مدلسازی بلد باشم بعد این رو باید Compositing روش انجام بدم پس باید یه نرم‌افزار Compositing بلد باشم. ببین ما دو مدل می‌تونیم نرم‌افزارها را اینجوری طبقه‌بندی کنیم. نرم‌افزارهای پایه به قول تو که میگی به نظر من نرم‌افزارهایی هستن که توی سن کم بشه یادشون گرفت یعنی یاد گرفتنشون آسون باشه. مثال میگم، شما توی سن کم میتونی SketchUp یاد بگیری خب، یعنی مثال میگم من یه پدریم که می‌بینم بچه‌ام به 3D علاقه‌منده، میتونم از راهنمایی بهش SketchUp یاد بدم انقدر آسونه این نرم‌افزار و انقدر کار کردن باهاش راحته که توی هر سنی میشه یادش گرفت و به نظر من SketchUp برای کسایی که سنشون پایین‌تره و هیچ تجربه‌ای در مورد 3D ندارن شروع خیلی خوبیه. برای دو بعدیم، خب دو بعدی مهم‌ترین چیز به نظر من توش دست قویه یعنی شما اصلاً لازم نیست توی کامپیوتر اول چیز یاد بگیری شما اگه روی کاغذم بتونی یاد بگیری نقاشی بکشی توی دو بعدی خیلی قوی‌تری و نرم‌افزارهایی هم که خب برای شروع این قضیه هستن خب حالا میگین Paint خیلی ابتدایه، خیلی کار خاصی نمیشه باهاش کرد که البته من خیلی این رو قبول ندارم، یه سری نقاشی‌ها من دیدم با Paint میکشن که اصلاً آدم

شاخ در می‌آره

– شاخ در می‌آره آره. بعد به نظر من Photoshop و Illustrator، Photoshop بیشتر، کارایی Photoshop بیشتر از Illustrator است. Photoshop نرم‌افزار خیلی خوبیه به نظر من، توی فضای حال حاضر مخصوصاً تولید محتوایی که الان انجام میشه، کسی که Photoshop بلد نباشه اصلاً بی‌سواده به نظر من.

پس در حقیقت دو تا نرم‌افزار پایه‌ای که توی نظر تو وجود داره و برای شروع مسیر به قولی کار با نرم‌افزار و استفاده از اون ابزارها به قول خودت، مثالی که زدی. برای فیلد 2D، Photoshop و برای فیلد 3D، Sketchup، نرم­افزار پایه است که خیلی راحت میشه یادش گرفت.

– آره ولی نکته Sketchup اینه که اگه زیادی بخوای درگیرش بشی گیر می­کنی

آهان یعنی صرفاً برای شروع

– آره اگه سن کمه، اگه سن کمه Sketchup شروع خوبیه. ولی اگه سن بالاتره، یعنی به جایی رسیدی که میخوای از این چیزی که یاد می­گیری، حالا کار بگیری، یا یه کار واقعی، می­خوای انجام بدی

وارد بازار کار بشی دیگه، با استفاده از اون نرم­افزار

– آره بهتره که بری یکی از نرم­افزارهای خوب، اصلی رو یاد بگیری. Sketchup به نظر من نرم­افزار اصلی 3D نیست.

نرم­افزار شروع برای سنین پایه است.

– آره به نظر من هم.

خیلی هم عالی. من یه سوال مهم از حرف­های خودت می­خوام مطرح کنم. یه جا اشاره کردی که پیدا کردن علاقه خیلی مهمه. اینکه به چه چیزی علاقه داری رو خودت بفهمی و پیدا کنی و توی اون زمینه حرکت کنی. چون با نتیجه صحبت­هایی که تا الان کردیم میشه به این رسید که اصلی­ترین، به قولی راهنما و اصلی­ترین موضوع برای شروع کردن و قدم برداشتن تو مسیر CGI اینه که تو خودت به چی علاقه داری؟

– بله

و خب حالا این علاقه رو چجوری میشه پیدا کرد؟ چجوری میتونی بفهمی به چی علاقه بیشتری داری؟

– ببین نکته باحال، نکته مهم و باحال علاقه اینه که هیچ وقت گم نشده که بخوای پیداش کنی. تو همیشه احساسش می­کنی. یعنی، مثلاً من خودم بچه که بودم، مثلاً دبستان که بودم همیشه بغل کتابام نقاشی بود که انیمیشن میشد، مثلاً یارو تفنگ درمی­آورد، میزد آن یکی را می­کشت. یا نمیدونم، ماشین­سواری می­کردن و از این چیزا. خب از بچگی آدم، معلومه آدم، علاقه­اش کجاست؟ ولی آدم وقتی که درگیر پول درآوردن و درگیر چیزهایی که

بازار کار

– آره، تمرکز آدمو به هم میزنن، فضای مجازی، شبکه­های اجتماعی، این­ها مثلاً. این مدلی میشه که آدم خودشو گم میکنه در اصل، خب، و علاقه آدم همیشه هست و آدم همیشه ته دلش میدونه که چی دوست داره. فقط همیشه، آدم می­ترسه شروع کنه این مسیر رو، به خاطر اینکه نگرانه که یک وقت نرسه. نرسه به اونجایی که می­خواد. مثلاً چه می­دونم بابای طرف بهش میگه که تو اگه مهندس نشی به هیچ جا نمی­­رسی، یا مثلاً من خودم می­خواستم برم هنرستان، تایم دبیرستان، بابام می­گفت هنرستان جای تنبل­ها است و به نظر من آدم باید این افکار قدیمی رو بندازه دور و برسیم به یک جایی که آدم همیشه، اگه علاقه­اش را دنبال کنه قطعاً موفق میشه. یعنی ببین اگه موفقیت رو بِیسش رو بذاریم happiness، خوشحال بودن، آدم وقتی که کاری رو میکنه که بهش علاقه داره، همیشه خوشحاله، حتی اگه کمتر از آن یکی، پول دربیاره. اگه صرفاً علاقه ما پول درآوردنه، آدم باید بره مثلاً در بازار سرمایه و نمیدونم، بره تو کار دلالی مثلاً و، اگه علاقه آدم پول درآوردنه، به پول علاقه داره مثلاً. پول رو که بو میکنه حالش خوب میشه.

خب ولی به نظر من، خیلی آدم­های کمی هستند که صرفاً به پول و پول درآوردنه علاقه داشته باشن.

– آره، آخه پول درسته چیز جذابیه ولی

بعد از درآوردنش دیگه

– وقتی داریش دیگه، خب داریش دیگه

آره، و خب به قولی اون معیار اصلی نمیتونه باشه. من مخالفم با این قضیه که پول، چرک کف دسته و نمیدونم

– نه، پول، که همه چی رو با پول باید خرید

پول مهم نیست و این جور چیزا. خب بالاخره، پول یه چیزیه که به قولی، زندگی آدم، رفاه آدم، بر اساس اون تعریف میشه اصلاً. ولی خب وقتی که به دستش میاری، دیگه اون به قولی، شاخص بودن رو از دست میده و دیگه خب داری دیگه، حالا چی؟ حالا، الان که پول داری حالت خوبه یا نه؟

– بالاخره پولتو باید خرج علاقه­هات بکنی، پول دربیاری که به علایقت برسی

برسی

– حالا فکر کن پولتو از راه علایقت دربیاری. خب این خیلی جذاب­تره، و به نظر من، چیزی که من میتونم بگم، قطعاً تموم کَسایی که حالا دارن این پادکستو گوش میدن، قطعاً میدونن که به CGI علاقه دارن، به CG Art علاقه دارن و خودشون هم میدونن به کجای CG Art علاقه دارن. و بهتره که بیشتر از این تحقیق نکرد، بیشتر از این Search نکرد و شروع کرد. عمل کردن، همیشه سریع­تر از حرف زدنه، و گشتنه. دیگه آدم چقدر بگرده؟ وقتی که داری این پادستو گوش میدی، یعنی میدونی که به یه چیزی توی این زمینه علاقه داری. همون رو بگیر و شروع کن به انجام دادنش.

دنباله اون رو گرفتن و توی اون مسیر، حرکت کردن.

– توی اون حرکت کردن.

راجع به اون فرهنگی که میگی، خب همه این، با این فرهنگه درگیر بودن، فکر کنم یه مقداری، مخصوصاً توی نسل ما، یعنی توی مثلاً از اوایل دهه شصت تا اوایل دهه هفتاد و این به نظرم، الان یه مقداری برای دهه هشتاد، متولدین دهه هشتاد و بعد از اون، یه مقداری داره نرم­تر میشه این اتفاق.

– من اینو مطمئن نیستم. ولی، از آمار دانشگاه­ها میگم.

چرا؟ خب همین، ببین الان مثلاً

– بابا امسال چند نفر، تجربی رفتن کنکور دادن؟ ثبت نام کردن؟ یعنی همه اینا مثلاً میخوان پزشک شن؟ همه این آدما به پزشکی مثلاً علاقه دارن؟

نه، ببین درسته. ولی آمار بخش­های دیگه هم رفته بالا، به نسبت دوره­های قبل­تر

– به نظرم، من هنوز، کاملاً این فرهنگ هست.

نه نه، ببین، نمیگم، نه نمیگم، کاملاً از بین رفته یا مثلاً خیلی فرق کرده. ولی من احساسم اینه، حالا حداقل توی جامعه آماری که دارم، اطراف خودم، خانواده و فامیلام، چیزی که می­بینم، مثلاً به قول خودت، زمان ما، من اگه می­خواستم برم، مثلاً چه میدونم، من اون موقع به بسکتبال، خیلی علاقه داشتم و خب حرف پدرمم این بود که تو درستو بخون، مهندس شو، در کنارش ورزش هم بکن. در حالی که خب نمیشه تو، هم وقت بذاری واسه درس خوندن، که برسی به کنکور و دانشگاه قبول شی و مثلاً بخوای وقتتو بذاری واسه درس خوندن و هم بسکتبال، بازی کنی و به صورت حرفه­ای بازی کنی، نمیشه.

– البته اینجا، جای بحث داره. شدنش، میشه.

نه، نه اینکه نمیشه، ببین، نمیشه، از چه نظر نمیشه؟ اینکه تو توی دوتاش هم یه حد وسطی میشی، خب، به اون درجه top بودنه نمی­رسی. تو وقتی میخوای یه بسکتبالیست حرفه­ای بشی، خب، حداقل روزی 4 ساعت باید تمرین بدنسازی کنی، خب

– خب

حداقل روزی، 3 ساعت تا 4 ساعت باید تمرین تاکتیک بکنی، یعنی خود بسکتبال، تمرین خود بسکتبال. روزی یک ساعت بازی کنی، خب، بازی تمرینی کنی، ولی.

– ببین من چیزی که دارم میگم اینه، تنها مسیری که توی علاقه به بسکتبال وجود داره، بازی کردن بسکتبال نیست.

خب یعنی چی؟ مثلاً، آخه من بازی کردن بسکتبال رو دوست دارم دیگه.

– خب ببین، اولاً این رو بگم که تو موقعی که حرفه­ای، مثلاً اون کار رو انجام میدی، دیگه به جذابی اون موقع که با رفیقات میشینی انجام میدی نیست. دیگه شغلته، دیگه به قول خودت باید 4 ساعت براش بدنسازی کنی، روزی یک ساعت بازی کنی. دیگه موقعی که بحث جدی بودن و top top میشه، دیگه جذابیتش مثل حالت عادی که بازی میکنی نیست. این رو هم تو باید در نظر بگیری. مثل کسی که Gamer حرفه­ایه. آره بازی کردن، Game بازی کردن، خیلی حال میده. آدم با رفیقاش میشینه مثلاً بازی میکنه، خیلی باحاله. ولی تو موقعی که Gamer حرفه­ای هستی، روزی 16 ساعت باید بازی کنی، باید بازی کنی، نه اینکه دوست داشته باشی بازی کنی و یه بازی هم باید بازی کنی. روزی 16 ساعت، هر روز هفته باید یه بازی رو بازی کنی. خب این دیگه دوست داشتنی نیست وظیفه­ات هست.

خب من هم همینو میگم دیگه، ببین این مسئله برای من، مثلاً حالا اون موقع آدم، یه Story ایمان گذاشته بود چند وقت پیش، آدم برگرده به گذشته و به اون، مثلاً خودش توی 10 سال پیش بگه که تو قراره مثلاً این چیزات رو کلاً بذاری که این کارایی که الان میکنی رو کلاً بذاری کنار، اون، خود گذشتت اصلاً میزنه زیر گوشت، میگه گم شو بابا این چه حرفیه میزنی؟ اصلاً محاله من همچین کاری بکنم.

– آره خب، بالاخره مسیر آدم تغییر میکنه.

ولی خب، آدم توی مسیر زندگیش چیزا رو ممکنه کنار بذاره، ممکنه به چیزای جدید علاقه پیدا کنه، ممکنه اصلاً تفکراتش عوض شه. حالا اونا رو بذاریم کنار، من این فرهنگ در کنارش رو میگم، خب، اینکه تو درس بخون، مهندس شو، در کنارش هم بسکتبال بازی کن، مثلاً Ok چیزی پیش نمیاد. من اینو میگم اگه بخوای هم درس بخونی، هم بسکتبال بازی کنی و تو دوتاش، خوب بشی، نمیشه، چون تو اگه بخوای بسکتبالیست خوبی بشی باید وقتتو بذاری برای بسکتبال، و وظیفت، به قول خودت، وظیفت میشه، یه سری کارا. اگه بخوای مهندس خوبی بشی باید وقتتو بذاری واسه یادگرفتن علمی که به اون مهندس شدنه ختم میشه. خب، و اگه بخوای این دوتا رو کنار هم داشته باشی، آره باید به بسکتبال، مثلاً با چشم همون تفریح نگاه کنی و از این طرف هم خب، به صورت متوسط، درست رو بخونی و بری جلو. تو هیچ کدومش نمیتونی حالت تاپی بشی

– ببین به نظر من، ورزشکار شدن، آره فرق میکنه، خب، ورزش قضیش متفاوته، به خاطر اینکه اصلاً سیستم ورزش، این مدلیه، تو یا Top level هستی

یا خب نیستی، در حد تفریحی

– آره و خب تو اون Top levelها هم باز یه سری از همه تاپ­ترن، خب، ورزش، قضیش فرق میکنه و خب حالا ما صحبت اینجامون ورزش نیست الان

آره

– و چیز دیگس. به نظر من خیلی­ها شده که مثلاً طرف میره معماری، خب، مثل خود من، خب، ولی علاقش به چیز دیگه بوده از اول و همیشه باز برمیگرده توی همون مسیر. حتی اگه از فیلتر معماری، ردش کنه و بره تو اون مسیر و نکته اینجاست که آدم، هم میتونه به اون کاراش برسه هم سایت حاصلش، به علایقش برسه و این هیچ مشکلی به وجود نمیاد. یه نفر اگه به بسکتبال علاقه داره، میتونه بسکتبالو هنوز تفریحی بازی کنه و Business که راه میندازه و به قول معرف، پولی که درمیاره از طریق بسکتبال باشه. چه میدونم یه سایت خبری بسکتبال بزنه یا اصلاً پادکست درست کنه در مورد بسکتبال. هزاران­تا راه وجود داره که تو، علاقت رو به قول معروف monetize کنی.

به پول نزدیکش کنی

– آره به پول نزدیکش کنی علاقتو و به نظر من پیدا کردن این راهه مهمه. حالا برای اینکه خیلی هم از بحث اصلیمون دور نشیم، به نظر من کسی که احساس میکنه علاقه داره به CG، من تجربه شخصیمو میگم، بهتره که وارد 3D بشه. به خاطر اینکه با توجه به تغییراتی که الان به وجود اومده و قراره به وجود بیاد توی دنیا، داره یعنی به وجود میاد، همه چی سه بعدی میشه. یعنی مثل الان که Photoshop بلد بودن، کسی که، من میگم کسی که Photoshop بلد نباشه بی­سواده، چند وقت دیگه مدلسازی بلد نباشی بی­سوادی، یعنی نمیتونی یه سری کارا بکنی، انگار که مثلاً بلد نیستی با کامپیوتر کار کنی و اینقدر این Skill، Skill اولیه­ای میشه، مثلاً با همین سیستم­های Metaverse که داره راه میفته، شما وقتی که پول درآوردن زندگیت از طریق فضای مجازی باشه باید یه سری Skillها رو بلد باشی، الان تو Edit عکس بلد نباشی، الان دیگه من، مامانم هم با گوشیش Edit عکس انجام میده یا چه میدونم همه الان با گوشی میتونن Video، Edit کنن و اینقدر این قضیه­ها همگانی میشه، به زودی که تو بلد نباشی، اصلاً جا میمونی

عین یه فرد بی­سواده دیگه، انگار خوندن، نوشتن بلد نیستی

– آره دیگه

مهارت­های پایه زندگی میشه

– خیلی کارا رو نمیتونی انجام بدی. الان ممکنه یه نفر که خوندن، نوشتن بلد نباشه بتونه زندگی کنه، بتونه پول دربیاره، ولی خب خیلی کارا رو نمیتونه انجام بده و قضیش اینه به نظر من.

خب پس محمدرضا اگه یه جمع­بندی بخوایم بکنیم. چیزایی که امروز راجع بهش صحبت کردیم این بود که CG یا CGI، چیز دور از دسترسی نیست و کلاً به هر تصویر و گرافیکی که با کامپیوتر ساخته بشه میگن CG و کسی که این کار رو انجام میده میشه CG Artist، و خیلی چیز عجیب غریب و غیر قابل دسترسی و سختی نیست. هر کسی که بتونه یه تصویر با کامپیوتر تولید کنه میتونه یه CG Artist باشه. نکته بعدی، اینکه اگه بخوایم شروع کنیم توی مسیر CG قدم برداشتن، حالا، و در ادامه کار کردن و یاد گرفتن، اول از همه باید ببینیم که به کدوم یکی از شاخه­های این کار و این به قولی موضوع، علاقه بیشتری داریم و پی اون رو بگیریم

– درسته

ولی در عین حال باید به بقیه، به قولی مطالب این زمینه هم اشراف داشته باشیم، چون به هر حال لازمه، چه تو تعاملات کاریمون، چه برای دانسته­های خودمون. برای پیدا کردن علاقه، یه نکته باحالی گفتی که علاقه گم نشده که بخوای پیداش کنی و فقط باید به اون چیزی که ته دلمون همیشه میخوایم انجامش بدیم توجه کنیم و پی اون رو بگیریم. و در نهایت هم به این رسیدیم که اگه حالا یه چیز Generalی بخوایم، یه شرایط Generalی بخوایم در نظر بگیریم دو تا شاخه اصلی داره CGI، شاخه 2D و شاخه 3D، یا همون دوبعدی و سه­بعدی که برای شروع کردن و Basicترین نرم­افزار­های مورد استفاده توی این دوتا زمینه، برای زمینه 2D، Photoshop رو گفتی نرم­افزار پایه است و برای زمینه 3D هم گفتی نرم­افزاری که به صورت پایه، در سنین پایه میشه یادش گرفت و خیلی کمک میکنه نرم­افزار Sketchup هست.

– ببین، یه نکته من باید بگم اینجا، دوباره تاکید کنم روش، که ببین Sketchup، درسته، یه نرم­افزار خیلی خوبه برای شروع کردن سه­بعدی، اما نرم­افزار اصلی نیست. نرم­افزار اصلی سه­بعدی نیست.

آهان یعنی برای ادامه دادن مسیر سه­بعدی

– شما سریع باید

نرم­افزار قوی­تری رو انتخاب کنی

– شما سریع باید Switch کنی از روی Sketchup، یعنی یادگرفتی توی Sketchup، ایول، سریع عوض می­کنی به یکی از نرم­افزارهای اصلی که حالا میتونی مثلاً یه قسمت در مورد نرم­افزارهای اصلی و تفاوت­ها و کارایی­هاشون و اینا صبحت کنی.

قطعاً این قسمت رو خواهیم داشت و خیلی هم مهمه به نظرم.

– باید اصلاً یه قسمت در مورد نرم­افزارها کلاً صحبت کنیم

خب پس اینجوری که من فهمیدم Sketchup صرفاً اون به قولی Step اول و برای آشنایی با منطق فضای سه­بعدی و درک اون فضاست.

– و ابزارهاش و فضاش

درک اولیه، شناخت اون فضا و ابزارهای سه­بعدیه و برای ادامه مسیر، نرم­افزار قوی نیست.

– درسته

و باید نرم­افزار قوی­تری برای ادامه این مسیر و کار کردن توی این زمینه انتخاب کنیم

– بله

 که حالا راجع بهش توی پادکست­های بعدی صحبت می­کنیم. خب خسته نباشی

– قربونت، تو هم همین­طور

گفت و گوی خوبی بود.

– خواهش می­کنم

امیدوارم که شنونده­های عزیزموم هم لذت برده باشن از این گفت و گو. توی قسمت­های بعدی پادکست، ما رو همراهی کنید. مرسی

– See you

خداحافظ